میوه وقتی می‌رسد باغبان باید آن را بچیند

ساخت وبلاگ

سکوت شد. یکی گفت: «حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نروید.» حاج‌قاسم با لبخند گفت: «می‌ترسید شهید بشوم؟» باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد:

_ شهادت که افتخار است، رفتن شما برای ما فاجعه‌ است.

حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم.

حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌‌ شمرده گفت: «میوه وقتی می‌رسد باغبان باید آن را بچیند، میوه رسیده اگر روی درخت بماند، پوسیده می‌شود و خودش می‌‌افتد.» بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد و گفت: «اینم رسیده‌ است، اینم رسیده‌ است...» ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد. ساعت دو صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید. به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم. کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود: مرا پاکیزه بپذیر.

منبع:از کتاب متولد مارس جستاری در خاطرات دوستان و هم‌رزمان حاج قاسم سلیمانی

س... لاشاری

چه زمانی در رابطه دلسردی به وجود می‌آید...
ما را در سایت چه زمانی در رابطه دلسردی به وجود می‌آید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bibimaleknarouei93 بازدید : 46 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 13:14